محمد طاها ربانیمحمد طاها ربانی، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

محمد طاها بهترین هدیه خدا

شهادت حضرت زهرا (س) تسلیت باد

بسم رب الزهرا(س) پسر مومن مامان سلام دیروز یعنی٢٥ فروردین٩٢ مصادف بود با شهادت حضرت زهرا(س)  مامان بابا مصطف هم هر سال ٤روز روضه دارن این ایام و ما هم میرفتیم شما  هم خیلی پسر خوبی بودین و میشستین گوش می دادین آفرین پسرم . ظهر شهادت هم باهم رفتیم یه روضه نزدیک خونه مامانی خیلی مراسم خوبی بود با اینکه خیلی عزاداری کردن اما پسر من مثل یه  مرد آروم بود  خیلی دوست داریم مامانی من مامانی این روزا خیلی باهات بازی میکنن  شما هم یکمی شیطون شدی و غذا خیلی کم میخوری طفلکی باباییی و مامانی و خاله جون کلی باهات بازی میکنن تا یکم غذا بخوری امیدوارم این حالت گذرا باشه  البته ناگفته نماند که بستنی  و ....
28 فروردين 1392

گل من 7 ماهه شد

 به نام آفریننده مهربون پسر نانازم سلام امروز شما 7 ماهه شدین نفس مامان(١٥اسفند91) خیلی زود روزا  میگذره و پسرم داره مرد میشه واسه خودش خیلی خوشحالم که شمارو دارم نفسی مامان خدا رو بابت همه چیز شکر میکنم و دعا میکنم مامانی و بابایی به سلامتی از سفر خونه خدا بیان       از خاله جون عاطفه هم خیلی ممنونم که این همه محمد طاها جونو دوست داره و مواظبشه   راستی برای قد و وزن که رفتیم شما ٦٠٠ گرم از ماه قبل بیشتر شده بودی بوووووووس این چند تا عکس که بعدا اضافه کردم ماله همین روزاست     ...
27 فروردين 1392

سفر مامانی و بابایی جون به بهترین جای دنیا

به نام خدای نزدیک تر از نزدیک پسرمن سلام امروز 14 اسفند 1391 و دیروز مامانی و بابایی جون رفتن سفر خونه خدا ساعت 15/15 من وشما و خاله و دایی و مامانی و بابایی جون و بابا مصطفی رفتیم فرودگاه بدرقه مامانی و بابایی جونمون و منتظر شدیم تا برن داخل خیلی دلمون براشون تنگ شده ولی از بزرگترین آرزوهای من سفر مامانی و بابایی به خونه ی خدا بود واقعا خوشحالم حتی خوشحال تر از اینکه خودم بخوام برم عمره. شکر خدا امروز ساعت 9 صبح تماس گرفتن و شماره های همراهشون در عربستان رو دادن و گفتن پروازشون به موقع خرکت کرده یعنی ساعت 45/17 رواز داشتن و ساعت 21 رسیدن مدینه منوره و ساعت های 22 داخل مسجد النبی بودن الهی شکر خدای خوبم خیلی خوشحالم که مش...
24 فروردين 1392

اولین دندون کوچولوی پسرم

به نام خدای زیبایی ها دندون مروارید من سلام وای خدای من دقیقا همزمان با پا گذاشتنت توی ٩ ماهگی (١٥ فروردین٩٢)اولین دندون کوچولوی پسر مامان در اومد قربون دندون پسرم بشم فکر نمیکردم اینقدر بی سر و صدا دندون قشنگتونو ببینم خیلی خوشحالم پسر نازم تبریک میگم  شکوفه مامانی تازه این روزها بدون کمک کامل میشینی      دیگه داری زود زود بزرگ میشی آقااا من  و بابا خیلی ذوق زدیم بابایی میگفتن قربون پسر مظلومم بشم که اصلا واسه دندونش مارو اذیت نکرد میخوام واست یه آش دندونی خوشمزه درست کنم و اگه بشه واسه فامیلا ببرم دوست داشتم واست جشن دندونی بگیرم اما میدونی که مامانی سر کار میره و وقتش خیلی کمه حالا...
24 فروردين 1392
1